اگر تا کنون از محصولات گوگل بهره گرفته اید، به احتمال بسیار زیاد ساندر پیچای نیز در نوع استفاده شما از آنها، دخیل بوده است. پیچای در سال ۲۰۰۴ به گوگل پیوست و در این مدت، توانست دامنه ی مدیریت خود را از کروم، به گوگل درایو، مپز، اپلیکیشن ها، کروم OS، اندروید، جستجو، تبلیغات و بخش پروژه و تکنولوژی های پیشرفته گوگل (ATAP) گسترش دهد.
لری پیج، مدیر عامل گوگل در اکتبر سال ۲۰۱۴ مسئولیت های بسیاری را به شکل رسمی به دست او سپرد.
وب سایت The Verge در یک گفتگوی اختصاصی تلاش نموده تا آینده ی گوگل را از دیدگاه ساندر پیچای ببیند. او می خواهد همه محصولات گوگل را از طریق «یادگیری ماشینی» بهبود بخشد؛ اما از آن مهمتر، همواره تلاش داشته تا پردازش کامپیوتری را به دست میلیاردها نفر در سراسر جهان برساند. وی معتقد است که انسان ها برابر هستند و تلاش می کند با تکنولوژی، سطح زندگی افراد را ارتقا دهد.
اکنون پس از لری پیج و همراهش در راه تاسیس غول جستجو، سرگئی برین، ساندر پیچای مشخصا قدرتمند ترین شخص در گوگل است. معمولا مدیرانی در سطح او، تمایل دارند تیمشان را با دیدگاه ها، جذابیت شخصی خود و گاهی هم گزافه گویی رهبری کنند؛ بعضی اوقات نیز، سه مشخصه با هم به سراغ یک مدیر بلند پایه می روند.
پیچای اما گزافه گویی نمی داند؛ دفترش ساده است و این سادگی حتی در رفتارش نیز نمود پیدا می کند. او فردی با فکر بوده و اگر در کنارش قرار گیرید، با شما رفتاری بسیار دوستانه خواهد داشت؛ زمانی که با وی صحبت می کنید، به آرامی سر تکان داده و با یکدلی خاصی، به صحبت هایتان گوش فرا داده و آنها را درک می کند.
پس از برگذاری روز اول از کنفرانس گوگل I/O، پیچای به سوی خبرنگاران تشنه رفت و به شکلی مساوی، به همه ی آنها توجه نشان داد و به پرسش هایشان نیز پاسخ گفت. او حتی به یکی از نویسندگان Verge گفت: «که شما هفته گذشته یک سوال از من پرسیدید که پاسخش تقریبا نا تمام ماند؛ اکنون می توانیم در آن مورد صحبت کنیم.»
او در میان خبرنگاران نیز فردی آرام است اما این آرامش زمانی که از میان اهالی رسانه خارج می شود، بیشتر نمود پیدا می کند. وقتی که از او در مورد برنامه های گوگل برای اینترنت اشیا می پرسیم، ابتدا تلاش می کند تا ببیند درک فنی ما از ماجرا در چه حد است؛ سپس با توجه به میزان آگاهی ما از اینترنت اشیا، برایمان داستان را تشریح می کند.
این روزها می توان نوع گرایش ساندر پیچای را در میان محصولات گوگل نیز دید. قابلیت Now on Tap، تصاویر سازمان یافته شده، واقعیت مجازی و سپس بردن همه ی آنها بر فراز ابرها [Cloud]، و حتی پروژه Ara، همه از دیدگاه های پیچای برای استفاده میلیاردها انسان از تکنولوژی سرچشمه گرفته اند.
اکنون یک میلیارد نفر از پلتفرم توسعه یافته گوگل برای تلفن های هوشمند بهره می گیرند و پیچای حال می خواهد یک میلیارد بعدی را به گوگل علاقه مند سازد. بر کسی پوشیده نیست که علاقه اول گوگل، کسب درآمد است؛ اما زمانی که ساندر پیچای سخن می گویید، به این باور خواهید رسید که درآمدزایی، در درجه دوم اولویت برای او قرار دارد و وی ابتدا می خواهد دسترسی حاضرین در کره ی زمین را به تکنولوژی های برتر و یادگیری ماشینی، ممکن سازد. او مفتخر است که فناوری های گوگل برای همه به شکل یکسان به نمایش در می آیند و حتی اگر یک میلیاردر باشید، گوگل چیزی بیش از آنچه به دیگران ارائه می دهد، به شما عرضه نخواهد کرد. دیدگاه او از آینده به شکلیست که باور دارد باید «فداکاری» بخشی از فرهنگ گوگل و محصولات این کمپانی گردد.
سخنان پیچای به همراه مدیر پروژه هایش، اندکی بوی کلیشه می دهند: یک ابر کامپیوتر در جیب کاربران، راهی تازه برای سازمان دهی ابداعات، توانمند سازی یک میلیارد بعدی و… ؛ اما اگر واقعا فقط یک کمپانی یا یک شخص بتواند ایده های عظیم یا همان Moonshot ها را به واقعیتی قدرتمند بدل سازد، آن کمپانی، گوگل است؛ و آن شخص، ساندر پیچای از گوگل است. با دیجیاتو همراه باشید.
دیتر بون از The Verge: امسال اولین مراسم Google I/O را پشت سر گذاشتیم که شما به شکل رسمی، مسئول و مدیر همه ی محصولات ارائه شده بودند؛ آیا این مسئله در رویکردهایتان تغییری ایجاد نموده بود؟
ساندر پیچای: سوال خوبیست. به مراسم های قبلی که نگاهی بیاندازید، ما از I/O استفاده کرده ایم تا یک قدم به عقب برداشته و به مردم کمک کنیم تا درک نمایند که گوگل در حال انجام چه کارهایست… و مشخصا تلاش کرده ایم در این مراسم بر روی پلتفرم اختصاصی خود تمرکز کنیم. امسال نیز همین کار را کردیم با این تفاوت که اندکی آسان تر از گذشته انجام گرفت.
فکر می کنم مدتی گذشته از آخرین باری که یک قدم به عقب برداشته و توضیح داده ایم گوگل واقعا چه می کند؛ آن هم نه صرفا از دیدگاه یک سازنده پلتفرم، بلکه همه ی محصولاتی که از سوی گوگل در حال ارائه شدن هستند.
در اکتبر گذشته، سازماندهی های مجددی در گوگل صورت گرفت و شما به شکل رسمی، مدیریت بسیاری از فعالیت های اصلی گوگل را در دست گرفتید. آیا اکنون که رسما به مدیریت بخش های مختلف می پردازید، اولویت هایتان نسبت به گذشته تغییر کرده اند؟
در برخی مسائل، بله. ما سرویس های ویژه ای داریم که از سوی کاربران در مقیاس گسترده مورد استفاده قرار می گیرند. پلتفرم موبایل ما همواره در حال ارتقا یافتن است. و برای تفکر در خصوص تحول هایی که در دو یا سه سال آینده پیش می آیند، آینده نگری های کلی در خصوص پردازش کامپیوتری و نحوه تغییر تجربه ی کاربری، اینکه بتوانید خودتان تحولات را رهبری کنید بسیار مهم است.
برای مثال، به شدت درگیر اندیشیدن بوده ایم که چگونه می توان اطلاعات کاربران را در دستگاه های موبایل سازمان دهی کرد. اکنون این مسئله را به ماموریت اصلی خود بدل ساخته ایم. حال می توانیم به راحتی یک قدم به عقب برداشته و در موردش به شکل عمیق فکر کرده و بعدا آن را بهتر انجام دهیم.
اکنون چگونه می توانید مسئولیت هایتان را بهتر انجام دهید؟
آنچه انجام می دهیم را به دو قسمت تقسیم کرده ایم؛ یکی از آنها، همان است که در اساسنامه ی بنیانگذاران گوگل نیز آمده. ما واقعا می خواهیم بر روی مشکلات بزرگ تمرکز کنیم و با حل کردن آنها، مشکلات بزرگ زندگی کاربران بی شمار خود را حل کنیم. می خواهیم مشکلات را در مقیاس فراگیر ریشه کن نماییم، برای همه. اگر به جستجو نگاه کنید، همین کار را انجام داده است. مپز، یوتوب، کروم و اندروید، همه آمده اند تا مشکلات را حل کنند.
ماموریت دوم خود را سازمان دهی اطاعات کاربران می دانم. پیشتر محصولاتی نظیر Google Now داشته ایم که به شما یادآوری می کند ترافیک سنگین شده و شاید بهتر باشد برای رسیدن به قرار خود، اندکی عجله کنید، یا زمانی که به فرودگاه می رسید، اطلاعات پروازتان را در اختیار شما می گذارد. مردم می خواهند کارشان به بهترین نحو انجام شود و ما نیاز داریم اطلاعات را پیش از اینکه احساس نمایند به آنها نیاز دارند، در اختیارشان بگذاریم.
سرمایه گذاری بیش از اندازه ای بر روی یادگیری ماشینی داشته ایم و این روزها اگر با صدای خود از گوگل بپرسید: «یک قورباقه ی درختی چه ظاهری دارد؟»، صدای شما تبدیل به جستجو در تصاویر شده و الگوریتم ما تلاش می کند تا درک نماید تفاوت میان قورباقه ی درختی با قورباقه ی معمولی در چیست و آن را به شما نمایش دهد.
گاهی اطلاعات باید ترجمه گردند؛ این اتفاقات، پیشرفت های عظیمی در علوم کامپیوتری هستند که توسط یادگیری ماشینی ممکن شده اند. صرفا در سه سال گذشته، توانسته ایم خطاهای مربوط به شناخت کلمات را از ۲۳ به ۸ درصد کاهش دهیم و این مهم، به واسطه استفاده از لایه هایی به نام شبکه های عصبی ممکن شده است. گام هایی که برداشته ایم، بسیار بزرگ بوده اند.
اما چگونه می توانیم این پیشرفت ها را به شکلی صحیح تر در اختیار کاربران بگذاریم؟ Google Now اکنون می تواند محتوای موجود در موبایل هوشمند شما را مورد بررسی قرار داده و با استفاده از همان محتوا، اطلاعات دقیقی را در اختیارتان قرار دهد.
چند هفته ای می شود که با افراد مشغول در گوگل ارتباط دارم و عبارتی که زیاد به گوشم می خورد «یک میلیارد بعدی» است. اکنون یک میلیارد نفر از اندروید استفاده می کنند – چگونه می خواهید یک میلیارد بعدی را به این کار ترغیب کنید؟ آیا یک استراتژی منسجم برای رسیدن به این هدف وجود دارد؟
بازار PC در مجموع توانسته در میان ۱.۷ میلیارد نفر گسترش یابد. اما با موبایل، ما واقعا با یک پلتفرم پردازش کامپیوتری رو به رو هستیم که توانسته مردم را در چنین مقیاسی به خود جذب کند. اکنون به سادگی می توانم جاده ای را ببینم که در آن، بیش از ۵ میلیارد کاربر برای پلتفرم موبایلمان داریم. در ۱۲ ماه گذشته، صرفا ۶۰۰ میلیون کاربر برای اولین بار یک اسمارت فون خریده اند و با یک پلتفرم مدرن موبایل آشنا شده اند. در نتیجه ما عمیقا به این مسئله اهمیت می دهیم.
هسته ی مرکزی کمپانی ما به نوعی طراحی گشته که می خواهد برای «همه» مفید باشد و محصولاتش را نیز به همه ارائه نماید؛ در یک سطح ابتدایی و همچنین در یک سطح بنیادین، به معنای فراهم آوردن پردازش کامپیوتری و البته آسان سازی دسترسی به آن. و برای همین است که تا این اندازه به Android One و کروم بوک های ارزان قیمت علاقه داریم. هر دوی این محصولات نیاز به استفاده از اینترنت دارند و برای همین امر نیز در حال توسعه ی پروژه ی Loon هستیم.
درک می کنیم که کاربران نیاز دارند تا تجربه کاربری بهتری با محصولات خود داشته باشند. می دانیم که در کشورهایی نظیر برزیل، اندونزی و بخش های از آفریقا دسترسی به اینترنت چندان جالب نیست و برای کاربران این کشورها، استفاده از سرویس هایی نظیر یوتوب، مپز و حتی جستجو مشکل است. این مشکلات را مورد توجه قرار داده و می خواهیم در محصولاتمان، راهکارهایی برای آنها پیدا کنیم و مدام به این مسئله می اندیشیم که چگونه می توان استفاده از چنین سرویس هایی را برای این کاربران آسان تر ساخت؛ همین مسئله، یکی از بزرگ ترین وظایف ماست.
مطمئن هستم که شما نیز در جریان مباحثه هایی در خصوص Internet.org و «بیطرفی شبکه» قرار داشته اید. آیا گوگل، یا شخص شما، معتقد هستید که باید استانداردهای اینچنینی در بازارهای در حال توسعه وجود داشته باشند؟
ما از علاقه مندان به بیطرفی شبکه هستیم. کاملا در جریان همه مسائل آن و Internet.org نیستم اما کاملا مشخص است که نیاز های کاربران در کشورهای در حال توسعه، با نیاز کاربران در کشورهای توسعه یافته یکسان هستند. تصور می کنم که مدلی تجاریمان تا کنون جوابگو بوده است؛ و به همین دلیل هم بوده که طرفدار تلاش های اصولی هستم.
این سوال بارها از شما پرسیده شده اما اجازه دهید من هم آن را بپرسم؛ اندروید این روزها بیش از هر زمان دیگری در چین محبوب شده، اما از سرویس های گوگل در این کشور خبری نیست. آیا فلسفه ی شما همچنین این است که بگویید: «امیدوارم روزی مشکلات حل شوند اما اکنون صرفا باید صبر کرد و دید چه می شود»؟
ما همچنان تلاش می کنیم تا اندروید را به شکل کامل در بازار چین عرضه کنیم و برای این امر نیز هیجان زده ایم. این بازار بسیار قابل توجه بوده و همانندی ندارد. در نتیجه عمیقا علاقه داریم تا در آن سرمایه گذاری کنیم. همچنین مشتاق هستیم تا سرویس های گوگل را نیز به دست کاربران چینی برسانیم اما این کار باید متفکرانه صورت گیرد. ما اکنون رویکردهای جدید را می پذیریم؛ در نتیجه باید صبر کرد و دید چه می شود.
جدا از بحث فراهم آوردن اطلاعات و محصولات مرتبط با آن، گوگل برخی پروژه های عجیب نظیر Loon یا Calico را نیز در سر داشته و آنها را پیگیری می کند؛ پروژه های اینچنینی البته جذاب هستند اما با واقعیت فاصله ی زیادی دارند. به نظر شما چه زمانی می توانند تبدیل به چیزی فراتر از یک آزمایش جذاب شوند و وارد سرویس های گوگل گردند؟
ما بین بخش تحقیقات و قسمت ATAP [پروژه و تکنولوژی های پیشرفته] تفاوت قائل هستیم. تحقیقات در پروژه های بلندپروازانه با شیوه و دیدگاهی متفاوت به جلو رانده می شوند؛ پروژه هایی نظیر اتومبیل های خودران، Loon، لنز های چشم Iris همه در همین دسته بندی جای می گیرند. آیا می توانیم با چنین تکنولوژی هایی، به شکل دیگری مشکلات را حل نماییم؟ آیا این راهکارها شامل استفاده ی میلیون ها و میلیارد ها انسان خواهند شد؟ چنین تلاش هایی بر اساس چهارچوب مشخصی جلو می روند، هرچند شاید بسیار بلندپروازانه و یا حتی دیوانه وار جلو کنند اما در هر صورت، آنها را به شکلی منظم جلو می بریم.
ما به شکل کلی پاسخ به چنین سوالاتی را برای خود مشخص می کنیم: چقدر سرمایه گذاری می خواهد، چقدر طول خواهد کشید، موارد استفاده اش چه هستند، و در نهایت چگونه پیش خواهد رفت.
به تازگی از Project Fi پرده برداشته اید؛ اندروید Pay هم در سوی دیگر ماجرا قرار گرفته. هر دوی اینها گواهی برای هجرت از برخی پروژه های پیشین نظیر «نکسوس» هستند. با دو پروژه ی فعلی، طرف حساب شما اپراتورها خواهند شد نه سازندگان سخت افزاری. آیا یک تغییر جهت در گرایش گوگل به همکاری با سایر کمپانی ها را شاهد هستیم؟
ما برای اجرایی کردن پروژه ی Loon با Vodafone، Telefonica و Telstra همکاری داشته ایم و هدفمان نیز دسترسی مردم به سرویس هایمان است.
ما با ۴۰۰ سازنده و ۵۵۰ اپراتور همکاری کرده ایم و نتیجه، ۴۰۰۰ محصول اندرویدی متمایز از هم شده است. در سال ۲۰۱۴ بیش از یک میلیارد موبایل اندرویدی به فروش رفته اند. ما همه ی بخش ها را مورد بررسی قرار می دهیم، از موبایل های اقتصادی گرفته تا اسمارت فون های پرچمدار.
جستجو، کروم، مپز و یوتوب محصولاتی برای استفاده ی همه ی افراد هستند. برای راه اندازی پروژه ی لون و ایجاد دسترسی به اینترنت به شکل جهانی، به ناچار مجبور به کار با اپراتورها هستیم. برای داشتن خودروهای بدون راننده نیز همین طور، مجبور می شویم با برخی حوزه ها همکاری کنیم.
نظرتان چیست که مایکروسافت می خواهد [اپلیکیشن های] اندروید را در موبایل های مبتنی بر ویندوز اجرا کند؟ آیا با آنها همکاری دارید؟ آیا می خواهید با این اقدام مقابله کنید؟
درک من از مسئله، صرفا همانیست که خوانده ام. – از وب سایت Verge خلاصه ی کنفرانس بیلد را مطالعه کردم. این روزها تلاش های اینچنین زیادی را شاهد هستیم، آمازون نیز اندروید را در محصولاتش به کار گرفته، این موارد برای ما جدید نیستند و علت این مساله نیز گستردگی بیش از حد اکوسیستم و اپلیکیشن های اندروید است. بسیاری از تلاش های ما در اندروید به شکل متن-باز ارائه شده و به گونه ای طراحی گشته اند تا همه جا بتوانند مورد استفاده قرار گیرند.
حال که به مایکروسافت اشاره کرده ام، نمی توانم از اپل سخنی به میان نیاورم. این شرکت در بازارهای بسیاری وارد شده؛ شایع گشته که می خواهند یک تلویزیون بسازند، از طرف دیگر سرویس استریم موسیقی نیز یک شایعه دیگر است، به تازگی عرضه ساعتشان را شروع نموده اند و Apple Pay را نیز دارند. آنها در زمینه های مختلفی مستقیما در حال رقابت با گوگل هستند؛ شما سرویس استریم موسیقی دارید، سرویسی را برای تلویزیون های اندرویدی ارائه کرده اید و مدتی سرگرم Wallet بودید. در میان این سرویس های مشابه، برتری گوگل نسبت به اپل چیست؟
ببینید، اپل و گوگل زیاد در خصوص همدیگر صحبت کرده اند اما حقیقت این است که هر کدام راهی متفاوت را می رود. برای کاربران اما تلاش های هر شرکت به دو انتخاب ختم می شود؛ آیفون یا یک موبایل هوشمند اندرویدی.
اپل تمایل دارد محصول نهایی اش را مستقیما به دست کاربر نهایی برساند. یکپارچه سازی آنها از فرمول عمودی استفاده می کند. ما فرمولمان افقی بوده و تلاش می کنیم در این میان افراد زیادی را درگیر کنیم. در نتیجه مقایسه دو شرکت چندان صحیح نیست. درست می گویم؟ از طرف دیگر رویکرد ما نسبت به برخی مسائل کاملا متفاوت است. ما معمولا تلاش داریم تا محصولات خود را به شکل فرا پلتفرمی ارائه دهیم و آنها را در اختیار همه بگذاریم و به سرویس های ابری اهمیت ویژه ای می دهیم. این ها مسائلی هستند که حتی تمایل داریم به شکلی عمیق تر به آنها بپردازیم.
از طرف دیگر چنین رقابتی در میان دو شرکت تکنولوژیک بزرگ، برای کاربران نیز بسیار مفید است. آنها حق انتخاب پیدا می کنند و با گذشت زمان، نوآوری ها نیز به شکلی سالم پرورش خواهند یافت. کار اپل عالیست و همین موضوع نیز باعث می گردد تا ما تلاش کنیم بهتر از پیش باشیم و امیدواریم چرخه ی پیشرفت، به شکل اخلاقی پیش رود.
آیا مورد خاصی وجود دارد که شخصا امید داشته باشید از سوی گوگل انجام شود؟
آنچه مرا به گوگل و یا اینترنت علاقه مند می کند، تساوی گری اش است. از زمانی که شما یک کامپیوتر خریده اید و به اینترنت متصل گشته اید، گوگل به شکلی یکسان جستجو را در اختیارتان قرار داده است؛ تفاوتی نداشته که یک کودک روستایی باشید یا یک پرفسور در هاروارد یا استنفورد.
تمایل دارم گوگل تمام تلاش خود را به کار گیرد تا دوباره یک تحول عظیم را شاهد باشیم؛ نه صرفا پیشرفت تکنولوژی در بخش هایی از پیش مشخص شده. برای من بسیار مهم است که ما در حال پیش بردن تکنولوژی به شکل تساوی برای همه ی مردم جهان هستیم. برای همین است که مایلم ببینم گوگل در قابل دسترس شدن پردازش کامپیوتری برای همه مردم تمام تلاش خود را به کار می گیرد. باید همواره به ماموریت خود بپردازیم؛ زمانی که می بینیم چگونه یادگیری ماشینی توانسته به کاربران خدمت کند، درک می کنیم که آنچه انجام داده ایم، یک تغییر بسیار شگرف را باعث شده است.
در آینده، آن کسی که صرفا به یک موبایل هوشمند دسترسی داشته باشد، به ممتاز ترین امکانات دسترسی خواهد داشت و هیجان انگیزترین بخش از کار ما نیز در واقع همین موضوع است.