7 سال از زمانیکه آیفون روش ارتباطی ما را تغییر داد می گذرد

7 سال پیش، اولین آیفون به بازار عرضه شد. این دستگاه به عنوان یک کاتالیست برای ایجاد تغییر در بازار محاسبات موبایلی، موزیک و ارتباطات بود و به تنهایی سردمدار عصر تلفن های هوشمند بود. در 29 ام ماه ژوئن (8 تیر) سالروز تولد اولین آیفون را جشن می گیریم.

سخت افزار
آیفون با صفحه نمایش لمسی و تنها یک دکمه سر انگشتی در قسمت جلویی رونمایی شد. به همراه دکمه های صدا و کلید روشن/خاموش، قطعات اصلی سخت افزار آیفون از آغاز تاکنون تغییر چشمگیری نداشته است. در همین زمان، تغییر مدل در ارتقا دستگاه موبایل طی این هفت سال میزان اثرگذاری گوشی آیفون را روی صنعت سخت افزاری موبایل نشان میدهد.
دیگر این سوال مطرح نیست که مردم به یک گوشی هوشمند علاقمند هستند یا نه. حتی ابتکار گوشی هوشمند اخیر گوگل، تمرکز بر ادغام بازار هاست، و هدف آن خدمت رسانی به تعداد اندک جمعیت جهانی ای است که به گوشی هوشمند دسترسی ندارند. به عبارت دیگر، به موجب بازاری که آیفون آن را معرفی کرد، این سوال که محاسبات موبایلی جهانگیر خواهد بود دیگر به همان اندازه که با چه وقتی شروع می شود با اگر آغاز نمی شود.

اپل

هر سال از آغاز تاکنون، اپل یک گوشی آیفون تکامل یافته تر را معرفی می کند. ارتقا دادن برای مالکان گوشی های آیفون به یک امر تشریفاتی بدل شده است ، که گوشی خود را از یک مدل به مدل سال بعد تغییر می دهند. صرفنظر از برنامه های قراردادی 2 ساله‌، خیلی از مشاغل مرتبط با داده های موبایلی به این تحمیل کردن ادامه داده اند. فروش خطوط تلفن همراه همراه با گوشی آیفون در سطح جهانی به بالای 500 میلیون رسیده است، با گزارش فصلی اخیر اپل که بیان می کند فروش آنان بالای 40 میلیون آیفون به طور فصلی می باشد.
صفحه نمایش لمسی قبل از معرفی آیفون وجود داشت، اما بعد از اینکه در بازارها پر طرفدار شد، به امری ماندگار در جهان محاسبات بدل شد. یک گوشی هوشمند هرگز بدون صفحه نمایش لمسی نیست، ، تا آنجاییکه گسترش استفاده از صفحه نمایش‌های لمسی در یک مقیاس بزرگ، باعث شد تا شرکت مایکروسافت ویندوز 8 خود را مخصوص این رابط کاربری به بازار عرضه کند.
نرم افزار
وقتی سیستم عامل OS 1.0 آیفون به همراه خود آیفون معرفی شد، پست صوتی تصویری، مرورگر وب سافاری، دسترسی به یوتیوب و لمس چندگانه را به همراه داشت. سرانجام سیستم عامل آیفون “iOS” شد و به عنوان بازگوکننده سیستم احتساب بصری موبایل آیفون با اثر گذاری هر بیت به بزرگی معرفی اولین رایانه اپل و معرفی رایانه شخصی، به ارائه خدمت پرداخت.
آنجایی که اپل محاسبات جعبه بزرگ تجارت بنیان را به رایانه ای شخصی برای هر شخص بدل کرد، به وسیله Apple I و سرانجام مک، آنها از آیفون برای انجام محاسبات شخصی در موبایل استفاده کردند. کلیک به لمس بدل شد، برنامه های کاربردی به app ها، و یک صنعت تماماً جهت تولید نرم افزارهای مخصوص خط آیفون به وجود آمد.
صنعت
هر ساله اپل کنفرانسی جهت ارتقا را با نام WWDC برگزار می کند که طی آن هزاران ارتقا دهنده به سانفرانسیسکو می آیند تا از اپل درباره نرم افزار بیاموزند. ارتقادهندگان با ساختن برنامه های کاربردی برای آیفون زندگی می گذرانند و تعداد زیادی شرکت تنها به خاطر آیفونشکل گرفته و رونق یافته اند.
این موضوع برای سازندگان لوازم جانبی آیفون هم صادق است. به هر کنفرانس جهانی اپل همانند Macworld یا iWorld در هر نقطه ای از این سال های گذشته، قدم بگذارید، خود را در دریایی از لوازم جانبی آیفون و آیپد غرق شده می یابید. چیزی که زمانی یک کنفرانس برای محاسبات شخصی مک بود، با معرفی آیفون، سریعا تبدیل به کنفرانسی درباره آیفون شد.
فروشگاه برنامه کاربردی اپل
قبل از iTunes و فروشگاه برنامه کاربردی اپل (App Store)، محیط فروش نرم افزار یک محیط فیزیکی بود. در صورتیکه به نرمافزاری در رایانه تان نیاز داشتید، می بایست یا به یک فروشگاه نرم افزار محلی مراجعه می کردید یا مراکز فروش داخلی را جهت یافتن آن جستجو می کردید.
با کنارگذاشتن جعبه های بزرگ و قاب های جواهر نشان، فروشگاه برنامه کاربردی اپل روشی را به شرکت ها معرفی کردتا نرم افزار خود را در مکانی امن به آسانی در دسترس عموم قرار دهند. قبل از ایجاد فروشگاه برنامه کاربردی اپل، گوگل پلی و کیندل آموزنی هم وجود نداشت (که در سال 2007 معرفی شدند) و هیچ برنامه کاربردی‌ای که بتوان از آن سخن گفت نداشتند.
امروز
هفت سال پس از ظهور آیفون در خیابان ها، اپل با فروش بیشتر آیفون از مجموع دیگر محصولاتش در هر فصل، اکثریت قریب به اتفاق درآمد خود را از دستگاه موبایلش درمی‌آورد. اپل مرتب گزارش می دهد که آنها درآمد بیشتری از خط فروش آیفون به دست می آورند، بیشتر از مجموع همه دیگر تولیدات و خدمات، شامل آیپد، مک، آیپاد، آیتونز/ نرم افزار/ خدمات، و لوازم جانبی.
اکنون منتظریم تا ببینیم اپل برای آیفون بعدی چه چیزهایی تدارک دیده است. از زمان تولد، آیفون شکل خود را زیاد تغییر نداده است. فروش نشان داده است که اپل واقعا نیاز به تغییر ظاهر آیفون آن هم به روشی هولناک نداشته است – پیشرفت های تکرار شونده برای رشد درآمد کافی بوده است.
اما ما در انتظار تغییر هستیم.
شایع شده است که آیفون 6 شکل این دستگاه را با حفظ پیش نیاز های حال حاضر مثل دکمه روشن/خاموش، دکمه‌های صدا، و دکمه خانه تغییر داده است.
در کنار آیفون، شایعات آی واچ (iWatch) نیز بسیار چشم گیر بوده است. در حالیکه هنوز در رابطه با آنچه می توان به آن اعتماد داشت و آنچه نمی توان، مطمئن نیستیم، باید در نظر بگیریم که در صورتیکه اپل آی واچ را عرضه کند، آن را با صدایی بلند عرضه خواهد کرد. در صورت وجود آی واچ و عرضه آن، اپل هدف گذاری خود را در بازار پوشیدنی ها آغاز خواهد کرد، همانگونه که برای آیفون در بازار موبایل این کار را کرد.

۳ راه استیو جابز برای مفید ساختن جلسات کاری و شاید وحشتناک ساختن آن‌ها برای کارمندان!

گزارشات از ضرر ۳۷ میلیون دلاری تاجرین آمریکایی بر اثر تصمیمات نادرست اتخاذ شده در جلسات کاری، حکایت دارند؛ جالب اینجاست که حساب اپل از این قائده مستثنی است و استیو جابز همیشه با استفاده روش‌های منحصر به فرد خود جلسات کاری بسیار مفیدی را اداره می‌کرد. امروز در فارنت قصد داریم نگاهی داشته باشیم به سه تکنیک این مدیر افسانه‌ای برای مفید ساختن جلسات کاری:

1. افراد کمی در جلسات کاری جابز حضور داشتند!

کِن سیگال (همکار قدیمی استیو جابز)، در کتاب سادگی از روی جنون (Insanely Simple) خاطره جالبی را در این زمینه نقل می‌کند:
جابز در جلسه‌ هفتگی خود با مشاور تبلیغاتی اپل، چشمش به فرد جدیدی افتاد. وی پس از نگاهی سرد و طولانی از وی پرسید شما کی هستید؟
فرد جدید در جلسه به آرامی پاسخ داد: از من درخواست شده‌ تا در این جلسه شرکت داشته باشم. جابز نیز پس از شنیدن پاسخ با احترام و به آرامی از وی درخواست کرد تا جلسه را ترک کند. به نظر جابز نیازی به حضور این فرد تازه وارد در جلسه تبلیغاتی نبود.

جالب اینجاست که استیو جابز حتی به خودش هم رحم نمی‌کرد و همیشه از قانون برگزاری جلسات با حداقل نفرات پیروی می‌کرد. گفته می‌شود که وی حتی دعوت باراک اوباما برای شرکت در جلسه‌ای متشکل از افراد بانفوذ صنعت کامپیوتر آمریکا را رد کرده‌ است.

۲. در برنامه‌ریزی‌های وی تمام افراد ملزم به انجام وظایفشان بودند

در سال ۱۳۹۰ گزارشگر مجله Fortune آقای آدام لاشینسکی (Adam Lashinsky) تحقیقات جالبی در خصوص دلایل موفقیت اپل انجام داد. در این گزارشات نکات جالب زیادی مطرح شده است اما نکته‌ای که به بحث ما نیز مربوط می‌شود، دیدگاه مسئولیت پذیری و پاسخ گویی استیو جابز بود.

جالب اینجاست که کارمندان برای این ویژگی نام انتخاب کرده بودند و به اختصار آنرا DRI و یا فرد مسئولِ مستقیم(directly responsible invidual) می‌نامیدند. با این حساب وقتی در دستور جلسه عبارت DRI در کنار نام کسی قرار می‌گرفت، تمام حاضرین می‌دانستند که چه کسی باید پاسخگوی کدام موارد باشد.

یکی از کارمندان سابق اپل در این زمینه می‌گوید: لیست کارهای قابل اجرا در هر جلسه‌ای مشخص می‌شد و در کنار اسم فرد مسئول، عبارت DRI ذکر می‌شد تا وی حساب کار خود را کرده و بداند که برای مسئولیت محول شده باید پاسخ‌گو باشد. این امر در جلسات تحت مدیریت استیو جابز به حدی رواج پیدا کرده بود که برای پیدا کردن مسئول مستقیم پروژه سوال می‌کردند، DRI در این پروژه چه کسی است.

مسئول مستقیم پروژه (DRI) گاهی اوقات امورات محول شده به خود را از پروژه‌ای به پروژه‌ دیگر با خود منتقل می‌کرد، برای مثال گلوریا لین، از تیم آی‌پاد به تیم اپلیکیشن فلیپ‌بورد (Flipboard) پیوسته بود ولی همچنان پاسخ‌گوی مسائل محول شده به خود از جانب اپل بود. گلوریا در جایی گفته است مشخص نمودن مسئول مستقیم پروژه به این معنا نیست که کارهای محول شده از جانب وی انجام نمی‌شود، بلکه به این معناست که مسئولیت واگذار شده در میان سیل کارهای روزمره از قلم نیفتد و فراموش نشود.

۳. استیو جابز از ارائه توسط نرم‌افزار پاور پوینت در جلسات متنفر بود

والتر آیزاکسون (Walter Isaacson) نویسنده زندگینامه استیو جابز به این نکته اشاره کرده است که جابز از طرفداران برگزاری جلسات رودررو و آزاد بود و علاقه‌ای به ارائه محتوا توسط پاور پوینت نداشت. چهارشنبه هر هفته جابز جلسه‌ای با تیم تبلیغات و بازاریابی اپل برگزار می‌کرد و جالب اینجاست که نمایش اسلاید و ارائه گزارشات در این جلسه ممنوع بود و جلسه‌ تماماً بدون استفاده از کامپیوتر انجام می‌شد. جابز معتقد بود باید در جلسات تفکر نقادانه داشت و به مناظره پرداخت و نظریه‌های مختلف را به چالش کشید.

راه‌حل‌های گفته شده در بالا ممکن است به مذاق خیلی از مدیران خوش نیاید اما به نظر ما واگذار کردن کار به یک نفر و پاسخ‌گو بودن وی در مقابل مسئولیت محول شده یکی از مهمترین خصوصیات هر مدیر موفقی است. نظر شما در خصوص موارد مطرح شده در خصوص نحوده مدیریت جلسات توسط استیو جابز چیست؟ آیا شما شرکت در چنین جلسه‌ای را جهنمی می‌دانید؟

کمپانی سوئیسی Tag Heuer نام نخستین ساعت هوشمند خود را انتخاب کرد

جین کلاود بیور مدیر عامل Tag Heuer است که در زمان رونمایی ساعت هوشمند اپل از طرفداران آن نبود. بیور معتقد بود که اپل واچ بیش از اندازه زنانه است و انگار طراحی آن را یک دانش آموز انجام داده.

اما طولی نکشید که نظر بیور تغییر کرد و نه تنها یکی از این ساعت ها را خریداری کرده و روی مچش بست بلکه پروژه ساخت نخستین ساعت هوشمند تحت برند  Tag Heuer را نیز آغاز نمود.

با در نظر داشتن این نکته که بخش اعظمی از تکنولوژی مورد نیاز برای این ساعت باید از سیلیکون ولی بیاید، بیور اعلام نمود که بعید به نظر می رسد ۵۰ درصد از قطعات مورد نیاز این کالا از طریق فروشندگان محلی قابل تامین باشد.

با این تفاسیر هم دیگر نمی شود به محصول Tag Heuer برچسب «ساخت سوئیس» زد و همانطور که می دانید برچسب مذکور اهمیت زیادی برای شرکت ذکر شده دارد، با این همه، کمپانی مورد بحث تصمیم گرفته که از خیر آن بگذرد و در عوض یک ساعت هوشمند تولید کند.

بیور در جریان مصاحبه اش با Wearable نام نخستین ساعت هوشمند اندرویدی شرکت متبوعش را فاش ساخت. این ساعت که Tag Heuer Carrera Wearable 01 نام گرفته، شباهت زیادی به Tag Heuer Carrera – Heuer 01 دارد که رسما در نمایشگاه ساعت و جواهرات Baselworld سال ۲۰۱۵ رونمایی شد و آنطور که بیور اظهار داشت: «از دور نمی توان به تفاوت های این دو محصول پی برد.»

ساعت جدید Tag Heuer از ماه های آبان و آذر امسال با قیمت ۱۴۰۰ دلار عرضه خواهد شد و شرکت سازنده در نظر دارد که نام این پوشیدنی هوشمند را به عنوان یک محصول با دوام مطرح نماید که مرتبا هم آپدیت های مورد نیاز را دریافت می کند.

الکساندرا کینگ مدیر روابط عمومی این شرکت در انگلستان اظهار داشته: «این ساعت تکنولوژی را متحول خواهد کرد و آقای بیور بیش از اندازه در این رابطه مصمم است. ما می خواهیم به نقطه ای برسیم که تکنولوژی را تغییر دهیم و در عین حال قسمت های مختلف یک ساعت را نیز در محصول خود حفظ کنیم.»

گفتنی است که شرکت تگ، محصول تازه خود را در همکاری با گوگل و اینتل می سازد و این پوشیدنی لوکس از پردازنده های اینتل بهره خواهد برد.

بیوه ای که کامپیوتر ۲۰۰ هزار دلاری شوهرش را دور انداخت

در دهه ۱۹۷۰ میلادی که اپل تازه کارش را شروع کرده بود، می شد با پرداخت ۶۶۶٫۶۶ دلار یک I Computer آن را خریداری کرد و در ازای این مبلغ، فقط و فقط یک برد مداری اسمبل شده در اختیارتان قرار می گرفت و لازم بود که قطعات دیگر شامل کیبورد، نمایشگر و منبع تغذیه را خودتان به آن اضافه نمایید.

در آن دوران، گاهی اوقات استیو وزنیاک که این قطعات را با دستان خودش ساخته بود، تعدادی از آنها را امضا می کرد. اما برد یاد شده شامل یک CPU یک مگاهرتزی می شد و ۴ کیلوبایت حافظه داخلی داشت که در صورت تمایل می شد آن را به ۴۸ کیلوبایت ارتقاء داد.

این روزها اما، I Computer اپل چیزی است که تنها در میان وسایل کلکسیون دارها دیده می شود و جالب است بدانید که تنها ۲۰۰ عدد از آنها ساخته شد. محض اطلاع تان چند سال پیش یکی از همین کامیپوترها در مزایده ای به مبلغ بیش از ۶۰۰ هزار دلار فروخته شد. البته احتمالا هنوز تعداد دیگری از این دستگاه ها موجود است و امکان آنکه برخی از آنها در کالیفرنیا نگهداری شوند هم چندان دور از ذهن نیست.

کالیفرنیا علاوه بر اینکه ثرتمندان زیادی دارد، یکی از مناطقی است که بیشترین تعداد کارگاه های بازیافت زباله را در خود جای داده است. با ذکر این اطلاعات، وقت آن رسیده که به سراغ خبر اصلی برویم.

به گزارش Clean Bay Area که یکی از شرکت های بازیافتی فعال در زمینه زباله های الکترونیکی (شامل نیمه رسانا، کامپیوتر، تجهیزات آزمایشگاهی و مواردی از این دست) است، خانمی که نامش هم معلوم نشده، پس از مرگ شوهرش تصمیم می گیرد گاراژ خانه را مرتب کند و به مین خاطر خرده ریزهای به درد نخور را در داخل جعبه هایی جمع کرده و به کارخانه بازیافت Milpitas می دهد.

آنها در زمان تحویل گرفتن جعبه ها محتوی داخل آن را وارسی نمی کنند و کمی بعد که نگاهی به داخلشان می اندازند، در داخل یکی از آنها، نسل اول I Computer اپل را می بینند.

شرکت خریدار این زباله ها یعنی Clean Bay Area هم اعلام کرده که آن کامپیوتر را در ازای دریافت ۲۰۰ هزار دلار به یک مجموعه دار خصوصی فروخته و حالا مدتی است که به دنبال آن خانم می گردد تا سهمش را در اختیارش قرار دهد چراکه طبق سیاست های این شرکت، ۵۰ درصد از درآمد حاصل از بازیافت کالاها در اختیار اهدا کننده قرار می گیرد.

ویکتور گیچان، نایب رئیس این شرکت گفته است: ما به دنبال این خانم می گردیم تا ۱۰۰ هزار دلار سهمش را در اختیارش قرار دهیم. چون این کمپانی عموما با شرکت ها مراوده دارد و به طور متوسط در طول هفته تنها ۵ نفر به آن مراجعه می کنند، گیچان این خانم را خوب به یاد دارد اما به خاطر می آورد که او تنها قصدش خلاص شدن از خرت و پرت هایی بود که در داخل گاراژ خانه قرار داشتند.

گیچان می گوید تنها کاری که این خانم باید انجام دهد این است که بیاید و چک خودش را دریافت کند.

ساندر پیچای به دنبال یک میلیارد بعدی؛ نگاهی به تفکرات مسئول مهمترین محصولات گوگل

اگر تا کنون از محصولات گوگل بهره گرفته اید، به احتمال بسیار زیاد ساندر پیچای نیز در نوع استفاده شما از آنها، دخیل بوده است. پیچای در سال ۲۰۰۴ به گوگل پیوست و در این مدت، توانست دامنه ی مدیریت خود را از کروم، به گوگل درایو، مپز، اپلیکیشن ها، کروم OS، اندروید، جستجو، تبلیغات و بخش پروژه و تکنولوژی های پیشرفته گوگل (ATAP) گسترش دهد.

لری پیج، مدیر عامل گوگل در اکتبر سال ۲۰۱۴ مسئولیت های بسیاری را به شکل رسمی به دست او سپرد.

وب سایت The Verge در یک گفتگوی اختصاصی تلاش نموده تا آینده ی گوگل را از دیدگاه ساندر پیچای ببیند. او می خواهد همه محصولات گوگل را از طریق «یادگیری ماشینی» بهبود بخشد؛ اما از آن مهمتر، همواره تلاش داشته تا پردازش کامپیوتری را به دست میلیاردها نفر در سراسر جهان برساند. وی معتقد است که انسان ها برابر هستند و تلاش می کند با تکنولوژی، سطح زندگی افراد را ارتقا دهد.

اکنون پس از لری پیج و همراهش در راه تاسیس غول جستجو، سرگئی برین، ساندر پیچای مشخصا قدرتمند ترین شخص در گوگل است. معمولا مدیرانی در سطح او، تمایل دارند تیمشان را با دیدگاه ها، جذابیت شخصی خود و گاهی هم گزافه گویی رهبری کنند؛ بعضی اوقات نیز، سه مشخصه با هم به سراغ یک مدیر بلند پایه می روند.

پیچای اما گزافه گویی نمی داند؛ دفترش ساده است و این سادگی حتی در رفتارش نیز نمود پیدا می کند. او فردی با فکر بوده و اگر در کنارش قرار گیرید، با شما رفتاری بسیار دوستانه خواهد داشت؛ زمانی که با وی صحبت می کنید، به آرامی سر تکان داده و با یکدلی خاصی، به صحبت هایتان گوش فرا داده و آنها را درک می کند.

پس از برگذاری روز اول از کنفرانس گوگل I/O، پیچای به سوی خبرنگاران تشنه رفت و به شکلی مساوی، به همه ی آنها توجه نشان داد و به پرسش هایشان نیز پاسخ گفت. او حتی به یکی از نویسندگان Verge گفت: «که شما هفته گذشته یک سوال از من پرسیدید که پاسخش تقریبا نا تمام ماند؛ اکنون می توانیم در آن مورد صحبت کنیم.»

 

او در میان خبرنگاران نیز فردی آرام است اما این آرامش زمانی که از میان اهالی رسانه خارج می شود، بیشتر نمود پیدا می کند. وقتی که از او در مورد برنامه های گوگل برای اینترنت اشیا می پرسیم، ابتدا تلاش می کند تا ببیند درک فنی ما از ماجرا در چه حد است؛ سپس با توجه به میزان آگاهی ما از اینترنت اشیا، برایمان داستان را تشریح می کند.

این روزها می توان نوع گرایش ساندر پیچای را در میان محصولات گوگل نیز دید. قابلیت Now on Tap، تصاویر سازمان یافته شده، واقعیت مجازی و سپس بردن همه ی آنها بر فراز ابرها [Cloud]، و حتی پروژه Ara، همه از دیدگاه های پیچای برای استفاده میلیاردها انسان از تکنولوژی سرچشمه گرفته اند.

اکنون یک میلیارد نفر از پلتفرم توسعه یافته گوگل برای تلفن های هوشمند بهره می گیرند و پیچای حال می خواهد یک میلیارد بعدی را به گوگل علاقه مند سازد. بر کسی پوشیده نیست که علاقه اول گوگل، کسب درآمد است؛ اما زمانی که ساندر پیچای سخن می گویید، به این باور خواهید رسید که درآمدزایی، در درجه دوم اولویت برای او قرار دارد و وی ابتدا می خواهد دسترسی حاضرین در کره ی زمین را به تکنولوژی های برتر و یادگیری ماشینی، ممکن سازد. او مفتخر است که فناوری های گوگل برای همه به شکل یکسان به نمایش در می آیند و حتی اگر یک میلیاردر باشید، گوگل چیزی بیش از آنچه به دیگران ارائه می دهد، به شما عرضه نخواهد کرد. دیدگاه او از آینده به شکلیست که باور دارد باید «فداکاری» بخشی از فرهنگ گوگل و محصولات این کمپانی گردد.

سخنان پیچای به همراه مدیر پروژه هایش، اندکی بوی کلیشه می دهند: یک ابر کامپیوتر در جیب کاربران، راهی تازه برای سازمان دهی ابداعات، توانمند سازی یک میلیارد بعدی و… ؛ اما اگر واقعا فقط یک کمپانی یا یک شخص بتواند ایده های عظیم یا همان Moonshot ها را به واقعیتی قدرتمند بدل سازد، آن کمپانی، گوگل است؛ و آن شخص، ساندر پیچای از گوگل است. با دیجیاتو همراه باشید.

 

دیتر بون از The Verge: امسال اولین مراسم Google I/O را پشت سر گذاشتیم که شما به شکل رسمی، مسئول و مدیر همه ی محصولات ارائه شده بودند؛ آیا این مسئله در رویکردهایتان تغییری ایجاد نموده بود؟

ساندر پیچای: سوال خوبیست. به مراسم های قبلی که نگاهی بیاندازید، ما از I/O استفاده کرده ایم تا یک قدم به عقب برداشته و به مردم کمک کنیم تا درک نمایند که گوگل در حال انجام چه کارهایست… و مشخصا تلاش کرده ایم در این مراسم بر روی پلتفرم اختصاصی خود تمرکز کنیم. امسال نیز همین کار را کردیم با این تفاوت که اندکی آسان تر از گذشته انجام گرفت.

فکر می کنم مدتی گذشته از آخرین باری که یک قدم به عقب برداشته و توضیح داده ایم گوگل واقعا چه می کند؛ آن هم نه صرفا از دیدگاه یک سازنده پلتفرم، بلکه همه ی محصولاتی که از سوی گوگل در حال ارائه شدن هستند.
در اکتبر گذشته، سازماندهی های مجددی در گوگل صورت گرفت و شما به شکل رسمی، مدیریت بسیاری از فعالیت های اصلی گوگل را در دست گرفتید. آیا اکنون که رسما به مدیریت بخش های مختلف می پردازید، اولویت هایتان نسبت به گذشته تغییر کرده اند؟

در برخی مسائل، بله. ما سرویس های ویژه ای داریم که از سوی کاربران در مقیاس گسترده مورد استفاده قرار می گیرند. پلتفرم موبایل ما همواره در حال ارتقا یافتن است. و برای تفکر در خصوص تحول هایی که در دو یا سه سال آینده پیش می آیند، آینده نگری های کلی در خصوص پردازش کامپیوتری و نحوه تغییر تجربه ی کاربری، اینکه بتوانید خودتان تحولات را رهبری کنید بسیار مهم است.

برای مثال، به شدت درگیر اندیشیدن بوده ایم که چگونه می توان اطلاعات کاربران را در دستگاه های موبایل سازمان دهی کرد. اکنون این مسئله را به ماموریت اصلی خود بدل ساخته ایم. حال می توانیم به راحتی یک قدم به عقب برداشته و در موردش به شکل عمیق فکر کرده و بعدا آن را بهتر انجام دهیم.
اکنون چگونه می توانید مسئولیت هایتان را بهتر انجام دهید؟

آنچه انجام می دهیم را به دو قسمت تقسیم کرده ایم؛ یکی از آنها، همان است که در اساسنامه ی بنیانگذاران گوگل نیز آمده. ما واقعا می خواهیم بر روی مشکلات بزرگ تمرکز کنیم و با حل کردن آنها، مشکلات بزرگ زندگی کاربران بی شمار خود را حل کنیم. می خواهیم مشکلات را در مقیاس فراگیر ریشه کن نماییم، برای همه. اگر به جستجو نگاه کنید، همین کار را انجام داده است. مپز، یوتوب، کروم و اندروید، همه آمده اند تا مشکلات را حل کنند.

ماموریت دوم خود را سازمان دهی اطاعات کاربران می دانم. پیشتر محصولاتی نظیر Google Now داشته ایم که به شما یادآوری می کند ترافیک سنگین شده و شاید بهتر باشد برای رسیدن به قرار خود، اندکی عجله کنید، یا زمانی که به فرودگاه می رسید، اطلاعات پروازتان را در اختیار شما می گذارد. مردم می خواهند کارشان به بهترین نحو انجام شود و ما نیاز داریم اطلاعات را پیش از اینکه احساس نمایند به آنها نیاز دارند، در اختیارشان بگذاریم.

سرمایه گذاری بیش از اندازه ای بر روی یادگیری ماشینی داشته ایم و این روزها اگر با صدای خود از گوگل بپرسید: «یک قورباقه ی درختی چه ظاهری دارد؟»، صدای شما تبدیل به جستجو در تصاویر شده و الگوریتم ما تلاش می کند تا درک نماید تفاوت میان قورباقه ی درختی با قورباقه ی معمولی در چیست و آن را به شما نمایش دهد.

گاهی اطلاعات باید ترجمه گردند؛ این اتفاقات، پیشرفت های عظیمی در علوم کامپیوتری هستند که توسط یادگیری ماشینی ممکن شده اند. صرفا در سه سال گذشته، توانسته ایم خطاهای مربوط به شناخت کلمات را از ۲۳ به ۸ درصد کاهش دهیم و این مهم، به واسطه استفاده از لایه هایی به نام شبکه های عصبی ممکن شده است. گام هایی که برداشته ایم، بسیار بزرگ بوده اند.

اما چگونه می توانیم این پیشرفت ها را به شکلی صحیح تر در اختیار کاربران بگذاریم؟ Google Now اکنون می تواند محتوای موجود در موبایل هوشمند شما را مورد بررسی قرار داده و با استفاده از همان محتوا، اطلاعات دقیقی را در اختیارتان قرار دهد.

چند هفته ای می شود که با افراد مشغول در گوگل ارتباط دارم و عبارتی که زیاد به گوشم می خورد «یک میلیارد بعدی» است. اکنون یک میلیارد نفر از اندروید استفاده می کنند – چگونه می خواهید یک میلیارد بعدی را به این کار ترغیب کنید؟ آیا یک استراتژی منسجم برای رسیدن به این هدف وجود دارد؟

بازار PC در مجموع توانسته در میان ۱.۷ میلیارد نفر گسترش یابد. اما با موبایل، ما واقعا با یک پلتفرم پردازش کامپیوتری رو به رو هستیم که توانسته مردم را در چنین مقیاسی به خود جذب کند. اکنون به سادگی می توانم جاده ای را ببینم که در آن، بیش از ۵ میلیارد کاربر برای پلتفرم موبایلمان داریم. در ۱۲ ماه گذشته، صرفا ۶۰۰ میلیون کاربر برای اولین بار یک اسمارت فون خریده اند و با یک پلتفرم مدرن موبایل آشنا شده اند. در نتیجه ما عمیقا به این مسئله اهمیت می دهیم.

هسته ی مرکزی کمپانی ما به نوعی طراحی گشته که می خواهد برای «همه» مفید باشد و محصولاتش را نیز به همه ارائه نماید؛ در یک سطح ابتدایی و همچنین در یک سطح بنیادین، به معنای فراهم آوردن پردازش کامپیوتری و البته آسان سازی دسترسی به آن. و برای همین است که تا این اندازه به Android One و کروم بوک های ارزان قیمت علاقه داریم. هر دوی این محصولات نیاز به استفاده از اینترنت دارند و برای همین امر نیز در حال توسعه ی پروژه ی Loon هستیم.

درک می کنیم که کاربران نیاز دارند تا تجربه کاربری بهتری با محصولات خود داشته باشند. می دانیم که در کشورهایی نظیر برزیل، اندونزی و بخش های از آفریقا دسترسی به اینترنت چندان جالب نیست و برای کاربران این کشورها، استفاده از سرویس هایی نظیر یوتوب، مپز و حتی جستجو مشکل است. این مشکلات را مورد توجه قرار داده و می خواهیم در محصولاتمان، راهکارهایی برای آنها پیدا کنیم و مدام به این مسئله می اندیشیم که چگونه می توان استفاده از چنین سرویس هایی را برای این کاربران آسان تر ساخت؛ همین مسئله، یکی از بزرگ ترین  وظایف ماست.
مطمئن هستم که شما نیز در جریان مباحثه هایی در خصوص Internet.org و «بیطرفی شبکه» قرار داشته اید. آیا گوگل، یا شخص شما، معتقد هستید که باید استانداردهای اینچنینی در بازارهای در حال توسعه وجود داشته باشند؟

ما از علاقه مندان به بیطرفی شبکه هستیم. کاملا در جریان همه مسائل آن و Internet.org نیستم اما کاملا مشخص است که نیاز های کاربران در کشورهای در حال توسعه، با نیاز کاربران در کشورهای توسعه یافته یکسان هستند. تصور می کنم که مدلی تجاریمان تا کنون جوابگو بوده است؛ و به همین دلیل هم بوده که طرفدار تلاش های اصولی هستم.
این سوال بارها از شما پرسیده شده اما اجازه دهید من هم آن را بپرسم؛ اندروید این روزها بیش از هر زمان دیگری در چین محبوب شده، اما از سرویس های گوگل در این کشور خبری نیست. آیا فلسفه ی شما همچنین این است که بگویید: «امیدوارم روزی مشکلات حل شوند اما اکنون صرفا باید صبر کرد و دید چه می شود»؟

ما همچنان تلاش می کنیم تا اندروید را به شکل کامل در بازار چین عرضه کنیم و برای این امر نیز هیجان زده ایم. این بازار بسیار قابل توجه بوده و همانندی ندارد. در نتیجه عمیقا علاقه داریم تا در آن سرمایه گذاری کنیم. همچنین مشتاق هستیم تا سرویس های گوگل را نیز به دست کاربران چینی برسانیم اما این کار باید متفکرانه صورت گیرد. ما اکنون رویکردهای جدید را می پذیریم؛ در نتیجه باید صبر کرد و دید چه می شود.

 

جدا از بحث فراهم آوردن اطلاعات و محصولات مرتبط با آن، گوگل برخی پروژه های عجیب نظیر Loon یا Calico را نیز در سر داشته و آنها را پیگیری می کند؛ پروژه های اینچنینی البته جذاب هستند اما با واقعیت فاصله ی زیادی دارند. به نظر شما چه زمانی می توانند تبدیل به چیزی فراتر از یک آزمایش جذاب شوند و وارد سرویس های گوگل گردند؟

ما بین بخش تحقیقات و قسمت ATAP [پروژه و تکنولوژی های پیشرفته] تفاوت قائل هستیم. تحقیقات در پروژه های بلندپروازانه با شیوه و دیدگاهی متفاوت به جلو رانده می شوند؛ پروژه هایی نظیر اتومبیل های خودران، Loon، لنز های چشم Iris همه در همین دسته بندی جای می گیرند. آیا می توانیم با چنین تکنولوژی هایی، به شکل دیگری مشکلات را حل نماییم؟ آیا این راهکارها شامل استفاده ی میلیون ها و میلیارد ها انسان خواهند شد؟ چنین تلاش هایی بر اساس چهارچوب مشخصی جلو می روند، هرچند شاید بسیار بلندپروازانه و یا حتی دیوانه وار جلو کنند اما در هر صورت، آنها را به شکلی منظم جلو می بریم.

ما به شکل کلی پاسخ به چنین سوالاتی را برای خود مشخص می کنیم: چقدر سرمایه گذاری می خواهد، چقدر طول خواهد کشید، موارد استفاده اش چه هستند، و در نهایت چگونه پیش خواهد رفت.
به تازگی از Project Fi پرده برداشته اید؛ اندروید Pay هم در سوی دیگر ماجرا قرار گرفته. هر دوی اینها گواهی برای هجرت از برخی پروژه های پیشین نظیر «نکسوس» هستند. با دو پروژه ی فعلی، طرف حساب شما اپراتورها خواهند شد نه سازندگان سخت افزاری. آیا یک تغییر جهت در گرایش گوگل به همکاری با سایر کمپانی ها را شاهد هستیم؟

ما برای اجرایی کردن پروژه ی Loon با Vodafone، Telefonica و Telstra همکاری داشته ایم و هدفمان نیز دسترسی مردم به سرویس هایمان است.

ما با ۴۰۰ سازنده و ۵۵۰ اپراتور همکاری کرده ایم و نتیجه، ۴۰۰۰ محصول اندرویدی متمایز از هم شده است. در سال ۲۰۱۴ بیش از یک میلیارد موبایل اندرویدی به فروش رفته اند. ما همه ی بخش ها را مورد بررسی قرار می دهیم، از موبایل های اقتصادی گرفته تا اسمارت فون های پرچمدار.

جستجو، کروم، مپز و یوتوب محصولاتی برای استفاده ی همه ی افراد هستند. برای راه اندازی پروژه ی لون و ایجاد دسترسی به اینترنت به شکل جهانی، به ناچار مجبور به کار با اپراتورها هستیم. برای داشتن خودروهای بدون راننده نیز همین طور، مجبور می شویم با برخی حوزه ها همکاری کنیم.
نظرتان چیست که مایکروسافت می خواهد [اپلیکیشن های] اندروید را در موبایل های مبتنی بر ویندوز اجرا کند؟ آیا با آنها همکاری دارید؟ آیا می خواهید با این اقدام مقابله کنید؟

درک من از مسئله، صرفا همانیست که خوانده ام. – از وب سایت Verge خلاصه ی کنفرانس بیلد را مطالعه کردم. این روزها تلاش های اینچنین زیادی را شاهد هستیم، آمازون نیز اندروید را در محصولاتش به کار گرفته، این موارد برای ما جدید نیستند و علت این مساله نیز گستردگی بیش از حد اکوسیستم و اپلیکیشن های اندروید است. بسیاری از تلاش های ما در اندروید به شکل متن-باز ارائه شده و به گونه ای طراحی گشته اند تا همه جا بتوانند مورد استفاده قرار گیرند.

 

حال که به مایکروسافت اشاره کرده ام، نمی توانم از اپل سخنی به میان نیاورم. این شرکت در بازارهای بسیاری وارد شده؛ شایع گشته که می خواهند یک تلویزیون بسازند، از طرف دیگر سرویس استریم موسیقی نیز یک شایعه دیگر است، به تازگی عرضه ساعتشان را شروع نموده اند و Apple Pay را نیز دارند. آنها در زمینه های مختلفی مستقیما در حال رقابت با گوگل هستند؛ شما سرویس استریم موسیقی دارید، سرویسی را برای تلویزیون های اندرویدی ارائه کرده اید و مدتی سرگرم Wallet بودید. در میان این سرویس های مشابه، برتری گوگل نسبت به اپل چیست؟

ببینید، اپل و گوگل زیاد در خصوص همدیگر صحبت کرده اند اما حقیقت این است که هر کدام راهی متفاوت را می رود. برای کاربران اما تلاش های هر شرکت به دو انتخاب ختم می شود؛ آیفون یا یک موبایل هوشمند اندرویدی.

اپل تمایل دارد محصول نهایی اش را مستقیما به دست کاربر نهایی برساند. یکپارچه سازی آنها از فرمول عمودی استفاده می کند. ما فرمولمان افقی بوده و تلاش می کنیم در این میان افراد زیادی را درگیر کنیم. در نتیجه مقایسه دو شرکت چندان صحیح نیست. درست می گویم؟ از طرف دیگر رویکرد ما نسبت به برخی مسائل کاملا متفاوت است. ما معمولا تلاش داریم تا محصولات خود را به شکل فرا پلتفرمی ارائه دهیم و آنها را در اختیار همه بگذاریم و به سرویس های ابری اهمیت ویژه ای می دهیم. این ها مسائلی هستند که حتی تمایل داریم به شکلی عمیق تر به آنها بپردازیم.

از طرف دیگر چنین رقابتی در میان دو شرکت تکنولوژیک بزرگ، برای کاربران نیز بسیار مفید است. آنها حق انتخاب پیدا می کنند و با گذشت زمان، نوآوری ها نیز به شکلی سالم پرورش خواهند یافت. کار اپل عالیست و همین موضوع نیز باعث می گردد تا ما تلاش کنیم بهتر از پیش باشیم و امیدواریم چرخه ی پیشرفت، به شکل اخلاقی پیش رود.
آیا مورد خاصی وجود دارد که شخصا امید داشته باشید از سوی گوگل انجام شود؟

آنچه مرا به گوگل و یا اینترنت علاقه مند می کند، تساوی گری اش است. از زمانی که شما یک کامپیوتر خریده اید و به اینترنت متصل گشته اید، گوگل به شکلی یکسان جستجو را در اختیارتان قرار داده است؛ تفاوتی نداشته که یک کودک روستایی باشید یا یک پرفسور در هاروارد یا استنفورد.

تمایل دارم گوگل تمام تلاش خود را به کار گیرد تا دوباره یک تحول عظیم را شاهد باشیم؛ نه صرفا پیشرفت تکنولوژی در بخش هایی از پیش مشخص شده. برای من بسیار مهم است که ما در حال پیش بردن تکنولوژی به شکل تساوی برای همه ی مردم جهان هستیم. برای همین است که مایلم ببینم گوگل در قابل دسترس شدن پردازش کامپیوتری برای همه مردم تمام تلاش خود را به کار می گیرد. باید همواره به ماموریت خود بپردازیم؛ زمانی که می بینیم چگونه یادگیری ماشینی توانسته به کاربران خدمت کند، درک می کنیم که آنچه انجام داده ایم، یک تغییر بسیار شگرف را باعث شده است.

در آینده، آن کسی که صرفا به یک موبایل هوشمند دسترسی داشته باشد، به ممتاز ترین امکانات دسترسی خواهد داشت و هیجان انگیزترین بخش از کار ما نیز در واقع همین موضوع است.

 

باتری جدید استنفورد یک دقیقه‌ای شارژ می شود

ارزان تر، ایمن تر، با شارژ شدن سریع. این قولی است که باتری آلومینیوم یون با خود به همراه آورده که آقای دای در حال کار بر روی آن است.

باتری ها،

رگ حیات گوشی ها و به نوعی پاشنه آشیل آنها هستند. با وجود انقلاب باتری های لیتیوم یون که همه دستگاه های الکترونیکی را قابل حمل ساخت، آنها نتوانستند همگام با قدرت های در حال رشد توی جیب های ما باقی بمانند. البته رشد مشابه دستگاه های نازک تر که به باتری های نازک با همان قدرت قبلی نیازمندند مدنظرمان نیست. محققان دانشگاه استنفورد، که توسط پروفسور دای هونگی (Dai Hongjie) هدایت می شوند، پاسخ این مشکلات را در نوع جدیدی از باتری آلومینیم یون یافته است.

ارزان تر، ایمن تر، با شارژ شدن سریع. این قولی است که باتری آلومینیوم یون با خود به همراه آورده که آقای دای در حال کار بر روی آن است. این نوع باتری به عنوان نسل بعدی باتری ها مورد تمرکز خیلی از شیمیدان ها، محققان و کارشناسان صنعتی واقع شده است. اما همواره آنان با نوع موادی که باید مورد استفاده قرار گیرند، کشف و خنثی شده اند که به نوبه خود عملکرد باتری را تعیین می کند. به گفته دای، آنها “تصادفاً” کاتدی (الکترود شارژشده مثبت یک باتری) کشف کرده اند که از گرافیت ساخته شده و بهترین عملکرد را ارائه می کند.

نتیجه یک باتری است که بسیاری از ویژگی های ایده آل که نسل بعدی منابع نیرو می توانند داشته باشند را داراست. چنین باتری ای ارزان تر خواهد بود، برای یکی در نظر گرفتن آلومینیم ماده ای مقرون به صرفه تر از لیتیوم می باشد. ایمن تر نیز می‌باشد، به گفته دای در صورت آسیب دیدن حتی آتش هم نمی گیرد، حتی وقتی با دریل سوراخش کنید. اما شاید یکی از جالب ترین ویژگی های آن، این است که باتری می تواند با چنان نسبت سرعت بالایی شارژ شود که کوئیک شارژ 2.0 کوآلکام را شرمنده کند.

توانایی شارژ کامل در کمتر از یک دقیقه به معنای کمتر در آغوش گرفتن دیوار و زمان بیشتری از استفاده است. از آنجائیکه باتری اساساً از آلومینیم ساخته خواهد شد، یکی از اثرات جانبی اش این است که می تواند انعطاف پذیر باشد که یکی از بزرگترین مشکلات دستگاه های موبایل انعطاف پذیر و خم شونده را حل می کند. نسخه استنفورد می تواند تا 7500 بار شارژ شدن دوام آورد که با در نظر گرفتن عمر 100 دوره شارژ دیگر باتری های آلومینیم یونی که امروزه مورد استفاده قرار می‌گیرند، مسئله بزرگی نیست. در مقام مقایسه، باتری های لیتیوم یون تنها 1000 دوره شارژ دوام دارند.

به همان اندازه که این مسئله می تواند مثل تحقق یک رویا به نظر برسد، باتری های آلومینیم یون از آماده بودن فاصله زیادی دارد تا به مرحله اتمام شدن برسد، تجاری سازی آن به کنار. در همین حین، این باتری فقط 2 ولت ایجاد می کند که در حالیکه از 1.5 ولت باتری های AA یا AAA بیشتر است هنوز هم به شکل قابل توجهی کمتر از باتری های لیتیوم یون می باشد. چگالی انرژی هم لازم است به شکل قابل ملاحظه ای افزایش یابد. امروزه، مقدار آن تنها 40 وات در کیلوگرم است، در حالیکه باتری های لیتیوم یون از 100 تا 260 متنوع هستند. خوشبختانه، محققان استنفورد نسبت به دستیابی به اهدافشان بسیار خوشبین هستند که نشانه خوبی برای آینده گوشی های هوشمند و تبلت های ماست.

 

کشف بد افزار اندروید با میلیون ها دانلود در گوگل پلی

به تازگی بد افزاری کشف شده که تاکنون به عنوان برنامه های کاربردی متعدد، میلیون ها بار دانلود شده است.

 

آواست (Avast)

بمبی را روی گونه ای از بد افزار اندروید که در پلی استور گوگل نفوذ کرده بود، منفجر کرد. گونه ای که در دستگاه های میلیون ها کاربر به شکل بازی یا دیگر محتواهای ساده – و به نظر مجاز و قانونی- جاخوش کرده است. کسانی که زمانی رایانه ای پر از ابزارهای تبلیغاتی آلوده داشته اند با این نوع نفوذ آشنا هستند؛ همه چیز برای مدتی برای کاربران آلوده شده به این بد افزار خوب خواهد بود، اما پس از گذشت یک دوره زمانی ، تبلیغات با باز کردن قفل گوشی یا تبلت شروع به ظاهر شدن می کنند، که در برخی زمان ها قانونی و مجاز هستند.

آواست از وجود این بد افزار توسط پستی در فروم شرکتش با خبر شد، که موجب تحقیق و کشفی غافلگیرانه شد. این بد افزار تاکنون به عنوان برنامه های کاربردی متعدد، میلیون ها بار دانلود شده است و شامل مواردی مثل “بازی کارت Durak” (اکنون برداشته شده) ، یک برنامه در مورد تاریخچه روسیه (آن هم برداشته شد) و غیره بوده است.

بدافزار تقریبا به شکل عمیقی به خاطر چگونگی آشکار شدنش توسعه و بسط یافته است – کاربران برنامه های آلوده را دانلود می کنند و می‌بینند که دقیقا مورد انتظارشان کار می کند. فقط، با گذشت روزها و هفته ها – به اندازه ای طولانی که به برنامه تان شک نکنید – تبلیغات هر بار با باز شدن قفل دستگاه شروع به ظاهر شدن می کنند، برخی هشدار می دهند که سیستم شما آلوده شده است و برخی شما را به روزآمد کردن چیزی تشویق می کنند.

در صورتی که کسی از این بد افزار زیاد استفاده کند، معمولا به وبسایتی آلوده یا خطرناک هدایت می شود، اما همیشه موضوع بدین منوال نبوده است. – آواست فهمیده است که گاهی این بد افزار کاربران را به برنامه های امنیتی مجاز روی پلی استور گوگل هدایت می کند. اعتقاد بر این است که که این امر نوعی از مهندسی اجتماعی باشد، نوعی حقه جادویی اختصاص یافته برای پرت کردن حواس کاربران از علت واقعی مشکل با تشویق آنها به بازی با راه حل های امنیتی که در نهایت از شر مشکل اصلی خلاص نمی شوند.